ساراسارا، تا این لحظه: 11 سال و 3 روز سن داره

سارا بهونه قشنگ من واسه زندگی

روزایی که گذشت و من ننوشته بودم

میشه خاطرات گذشتمو تعریف کنم؟؟؟ راستش ۷ مهر ماه عقد پسر خاله بود. ایشالا به پای هم پیر بشن. فرداش هم که خونه ما مولودی بود. با اینکه حالم خراب بود اما همه چیز عالی بود. واقعا دست خاله سعیده درد نکنه حسابی زحمت کشید. مولودی هم خیلی خیلی خوش گذشت. اما چشمتون روز بد نبینه ۹ مهر دیگه ویار لعنتی منو بیمارستانی کرد. نمیدونید چقدر حالم بد بود. بالاخره بعد از سه روز از بیمارستان مرخص شدم. خیلی دپرس شده بودم . سر کار اومدنم که دیگه الکی شده بود. می اومدم و میرفتم. وای چی کشیدم...... راستی عقد الهه جون و مهدی آقا هم بود. ( وای چقدر عروسی افتادیم). خلاصه این ماه مهر هم با همه سختی هاش تموم شد. جوجه ما الان تو هفته ۱۰ هست. جیگرشو بخورم. با ه...
7 13

من و بابا سعید و یه نیم وجبی

سارا خانم منو ببخش یه مدتی است برات مطلب نذاشتم ،آخه سرم خیلی شلوغ بود ... خونه تکونی داشتیم،ولی خودمونیم شما خیلی دختر گلی بودی حسابی با مامان همکاری کردی. وای ی ی ی سارا نمیدونی اتاقت چقدر ناز شده. این بابا سعید فقط میخوات اسباب بازیهاتو کش بره. اما خیالت راحت باشه من حواسم هست. راستی ی ی ی تو خیلی هوای بابایی رو داریا.... اخه بابایی توی مسابقه برنده شده فقط به لطف پا و قدم شما   اونم سفر کربلا  میبینی مادررررر... بابات کلا شانس داره مخصوصا شانس زن خوب ب ب ..... نخندددد   ...
16 13

الهی به امید تو... سال 92 با سارا کوچولو ...

  زندگی اتفاقات پیش بینی نشده و پیچیده ایست که مجبور به ادامهء آنیم. اما گاهی این اتفاقات، شیرینترین و زیباترین هدیه ها را به ما ارزانی می کنند. سارا هدیه من از زندگیست به خاطر این هدیه سپاسگزار ایزد منان هستم .                          چيزي به تحویل سال نود و دو سال ماررررر نموده سالي ۹۱ هم كه با همه ي خوبي ها و بديهاش داره تموم ميشه ... سارا جون اول از همه پیشاپیش عیدت مبارککککککککککک دخمل گلم عیدی هاتو کنار میزارم وقتی اومدی بغل من وبابا سعید همشو بهت میدم. راستی واسه سال تحویل هم کلی ایده دارم اما اگه بابات همکاری کنه و پدر خوبی باشه همه چیز قشنگ میشه.  خدا کنه یه فیلم ب...
22 13